مفهوم «ولایت فقیه» چیست و چرا باید از «ولی فقیه» پیروی کنیم؟

الف – ولی فقیه، یک شخصی است که به مدارج مطلوبی از علم و تقوا دست یافته است و عهدهدار مسئولیتی شده است، پس موضوع «ولایت فقه» است و «ولایت فقیه» فرع بر آن است
«ولایت فقه»، یعنی پذیرش احکام اسلامی در تمامی عرصههای زندگی فردی و اجتماعی، که نظام سیاسی و حکومتی از اهم آن است. همیشه دقت کنیم که اسلام و احکام اسلامی، محدود به احکام شخصی مانند: طهارت، غسل، وضو و ... نیست. و اساساً دینی که در بخشی از مسائل مبتلابه شخص و جامعه دستوراتی داشته باشد و در بخشهای دیگر نداشته باشد، دین نیست و نمیتواند هدایتگر باشد.
ب – مسلمان در انتخاب و استقرار نظام سیاسی و حکومتی خویش نیز تابع احکام الهی است و نه احکام اشخاص یا قدرتهای دیگر. پس، هنگامی که بر اساس امر خدا، حکومت اسلامی مستقر گردید، لازم است احکام الهی در عرصههای متفاوت سیاسی، قضا، اقتصاد، فرهنگ و کلیهی مسائل مبتلابه اجتماعی، جنگ، صلح و ...، تدوین شده و تحقق یابد، که به آن «ولایت فقه» اطلاق میگردد.
ج – بدیهی است که هر حکومتی، نظام سیاسی و حاکمی دارد و در حکومت اسلامی، حاکم و رهبر سیاسی یک ملت، باید حتماً «فقیه» باشد، تا بتواند احکام اسلامی را بشناسد و با ساز و کارهایی که دارد (مجلس، دولت، نهادها و ...)، آنها را به اجرا درآورد. به این رهبری که «فقیه» است، میگویند: «ولی فقیه». لذا ضرورت و وجوب اطاعت از احکام و اوامر الهی (فقه اسلامی)، ضرورت برقراری حکومت اسلامی و بالتبع رهبری «ولی فقیه» را ایجاب میکند و روشن است که ولایت الله، رسول (ص)، امام (ع) و فقیه برای اطاعت در عرصهی عمل است و نه فقط برای بحثهای نظری. چنان چه فرمود:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ الله ...» (النساء – 64)
ترجمه: و ما هیچ رسولى نفرستادیم، مگر براى این که مردم او را به خاطر اینکه از طرف ما است اطاعت کنند (با اجازه و دستور خداوند از او اطاعت کنند) ... .
و نیز فرمود:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً» (النساء - 59)
ترجمه: هان اى کسانى که ایمان آوردهاید خدا را اطاعت کنید، و رسول و کارداران خود (والیان امر) را فرمان ببرید، و هر گاه در امرى اختلافتان شد براى حل آن به خدا و رسول مراجعه کنید، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید این برایتان بهتر، و سرانجامش نیکوتر است.
د – اما اگر کسی خدا، رسول (ص)، قرآن و امام (ع) را قبول ندارد و در جمهوری اسلامی ایران زندگی میکند، باز باید به رأی اکثریت قاطع مردم احترام گذاشته و مطیع امر باشد.
ھ – در خاتمه دقت کنیم که هیچ کس بیولایت نیست و نخواهد ماند. پس، اگر به ولایت الله که مستلزم اطاعت از رسولالله و ائمهی معصومین (ع) و بالتبع ولایت فقیه، گردن ننهد، به ولایت و رهبری طواغیت زمان خود و یا هوای نفس گردن مینهد.
«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ» (البقره - 257)
ترجمه: خدا سرپرست و کارساز کسانى است که ایمان آورده باشند، ایشان را از ظلمتها به سوى نور هدایت مىکند و کسانى که (به خدا) کافر شدهاند، سرپرستشان طاغوت است که از نور به سوى ظلمت سوقشان مىدهد، آنان دوزخیانند و خود در آن بطور ابد خواهند بود.
- ۹۳/۰۹/۱۷